در نمازخانه ای که به نام این شهید است...
سه شنبه این هفته، مراسم زیارت عاشورا به نام دانشجوی شهید حسین الماسی برگزار می شود
مراسم زیارت عاشورا این هفته سه شنبه 9 آبان 1402 از ساعت 7 صبح به یاد دانشجوی شهید دانشکده پزشکی؛ شهید حسین الماسی که نمازخانه دانشکده پزشکی مزین به نام اوست، برگزار می شود.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی، شهید حسین الماسی 12 مرداد سال 1340 در شهر کاشان بدنیا آمد.
چون روز تولدش مصادف با اربعین حسینی بود نام او را حسین گذاشتند.
استعداد و هوش بالایی داشت و در هر سه مقطع تحصیلی جزو دانش آموزان درس خوان مدرسه بود. صوت خیلی زیبایی داشت؛ وقتی در مجالس عزاداری قرآن تلاوت می کرد احساس معنویت خاصی به شنوندگان دست می داد. در سالهای آخر دبیرستان در برپایی تظاهرات علیه رژیم ستم شاهی حضور فعال داشت حتی یکبار هم به خاطر این مسئله به شدت مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت. یکی از خصوصیات برجسته حسین وفای به عهد بود، طوری که وقتی به کسی وعده ای می داد سعی می کرد هر طور شده به آن عمل کند. بعد از پیروزی انقلاب جلسات زیادی برای آموزش قرآن برپا کرد و درسواد آموزی به بیسوادها درس می داد. با عضویت درجهاد سازندگی در ساختن حمام و مدرسه درروستاهای محروم حضور فعال داشت.
به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد، وقتی به هر علتی نمازش دیر می شد برای خودش جریمه ای تعیین کرده بود که حتما فردای آن روز باید روزه می گرفت. نماز شبش هیچ موقع ترک نمی شد و با حالاتی وارد نماز می شد که متوجه اطرافیان نبود.
پس از اخذ دیپلم با شرکت در کنکورسراسری وبا کسب رتبه عالی در سال 58 در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد. قرائت دلنشین قرآن او در مراسم معارفه دانشجویان جدید هنوز هم در گوش بسیاری از دوستان و هم کلاسهایش طنین انداز است.
از همان بدو ورود با عضویت در انجمن اسلامی، از اعضای فعال آن شد. همزمان با تعطیلی دانشگاه ها با عضویت در سپاه پاسداران به مناطق جنگی اعزام شد. اوایل جنگ به عنوان پزشکیار در سنندج خدمت کرد. بعد ازچند ماه به سقز و بعد به منطقه پاوه رفت و هرچند ماه یک بار به دیدار خانوده می آمد. در یکی از این دیدارها به پدرش که علاقه خاصی به او داشت می گوید تا کی باید از صفحه تلویزیون تصویر شهدا را ببینیم ؟ فردای قیامت که امام خمینی دریک طرف و شما در طرف دیگر، می پرسد برای انقلاب چه کردید؟ شما اگر شهید داده باشی سر افراز خواهی بود.
حسین در زمان فتح بستان (چهل روز قبل از شهادت) در کاشان بود و برای وداع آخر آمده بود. خانواده و دوستانش از حالات صحبت و حرکاتش حدس می زدند که آخرین باری است که او را می بینند، همه را به تقوا و مخصوصاً به نماز توصیه می کرد. عکس یادگاری گرفت و به مادرش گفت مقاوم باشد و از او خواست که به پدرش هم روحیه بدهد. برای دیدار امام راهی جماران شد، ولی موفق به زیارت امام نشد.حسین دوباره به جبهه رفت و درتاریخ دوازده دی ماه سال شصت درعملیات محمد رسول الله در منطقه نوسود پاوه دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نایل آمد. پیکر مطهرحسین پس از پنج روز که در زیر برف مانده بود توسط همرزمانش به پشت جبهه و از آن جا به زادگاهش منتقل شد و در دارالسلام شهرستان کاشان به خاک سپرده شد.
وصیت نامه شهید حسین الماسی
بسم الله الرحمن الرحیم
"اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمداً عبده و رسوله و ان علیاً و اولاده المعصومین حجج الله"
"الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله"
سپاس و ستایش مخصوص خدایی است که ما را به صراط مستقیم خودش هدایت کرد و اگر نبود این هدایت خداوندی، ما هرگز صراط مستقیم را نمی یافتیم. اگر بنا باشد که خدای بزرگ توفیق کشته شدن در راهش را نصیبم نماید باید طبق [سنت] حسنه دین مبین اسلام از خود وصیت نامه ای باقی بگذارم، لذا وصایایم را در زیر می نویسم.
قبل از هرچیز باید بگویم که کشته شدن من و هزاران جوان مسلمان دیگر فقط به جرم اعتقاد به وحدانیت خدا و رسالت محمد بن عبدالله(ص) میباشد و بدانید که این کشته شدنها یک نوع باختن نیست بلکه یک فوز عظیم است که خدا هرکدام از بندگانش را که شایستة این فوز بداند او را به این نعمت بزرگ مفتخر میسازد. بنابراین بدیهی است که برای چنین کشته شدنها هیچگونه حزن و اندوهی و سوز و آهی روا نیست و این نکته را بیشتر به پدر و مادر و برادران و خواهرانم تذکر میدهم. پس باید بجای آه و سوز و گداز بیشتر روی این شهادت ها مطالعه کرد که این چه هدفی است که این قدر والاست که در راه رسیدن به آن، این همه پیر و جوان، کوچک و بزرگ جانشان را بر کف دست گرفتهاند و آنگاه که این هدف را شناختید بکوشید که شما هم قدم در این راه بگذارید. پدر و مادرم را به یاد خدا و صبر بر مصیبت از دست دادن یک فرزند در راه خدا توصیه میکنم و از آنها میخواهم شیرمردان و شیرزنهایی را که در مصیبت شهادت فرزندانشان همچون کوهی استوارند و خم بر ابرو نمیآورند و تعدادشان هم در این روزها دیگر کم نیست الگوی خود قرار دهند و بدانند که با یاد خدا و نماز و دعا اگر واقعی باشد بار سنگین غمهای بزرگ را از سینههایشان برمیدارد و بخاطر داشته باشند که بالاخره روزی در پیشگاه عظمت خدای تبارک و تعالی خواهند ایستاد و در صورتی که از این آزمایش بزرگ موفق بیرون آیند و بر این مصیبت صبر کنند در آنجا خوشحال و مسرور و مفتخر خواهند بود. توصیهام به تمام برادران و خواهران مسلمانم، یاد خدا و تقوای او میباشد. از برادران و خواهرانم میخواهم که به نماز بسیار اهمیت دهند. ضمناً مطالعة کتب اسلامی را فراموش نکنند که مطالعه در رسیدن انسان به حقیقت کمک بزرگی مینماید. از شما ملت قهرمان میخواهم اکنون که ریسمان محکم الهی را چنگ زدهاید و آن ولایت امام بزرگوار خمینی بتشکن میباشد؛ هرگز آن را رها نکنید. از تفرقه و اختلاف شدیداً بپرهیزید که اگر این گونه که تاکنون به انقلاب وفادار ماندهاید باز هم در وفاداری به انقلاب و امام باشید، شما به رهبری این امام بزرگ مستضعفین جهان را از چنگال ابرمستکبران نجات خواهید داد.
والسلام.
ارسال نظر