حذف

حذف

سایت دانشکده پزشکی تهران در بخش «بازخوانی تاریخ پزشکی ایران» هرازگاه به بازخوانی خاطراتی میپردازد که از لابلای سطور کتابهای تاریخی و مصاحبههای اساتید پزشکی ایران به دست آمده است.
«شوق بازگشت و خدمت به ایران» در کلام اساتیدی که برای تخصص و تحصیلات تکمیلی به سفر فرنگ رفته بودند، یکی از وجوه اشتراک سخنان اساتید است؛ به عنوان نمونه، در همین زمینه به بازخوانی دو خاطره از دکتر فریدون علا (بنیانگذار سازمان انتقال خون ایران) و دکتر مسلم بهادری (استاد ممتاز دانشگاه علوم پزشکی ایران) پرداختهایم:
دکتر فریدون علا، بنیانگذار سازمان انتقال خون ایران:
- «در موج اولی که دانشجویان ایرانی به فرنگ فرستاده شدند، یعنی در زمانی که پدر من وزیرمختار ایران در پاریس بود، ۱۱۰ نفر از دانشجویان ایرانی به پاریس آمدند و با وجودی که بساط خوشی برای آنها فراهم بود، همهٔ آنها درس خود را به اتمام رساندند و با عشق و علاقه به ایران بازگشتند تا این کشور را کمی به جلو ببرند. من دو سه سال پیش یک مصاحبه داشتم و بعد از این مصاحبه، خانم نسبتاً جوان مصاحبهگر به من گفت چرا به ایران بازگشتید؟ من کمی از این سؤال متعجب شدم چراکه در آن زمان همهٔ ما بیصبرانه منتظر بازگشت به ایران بودیم بلکه بتوانیم کاری برای کشورمان انجام بدهیم...»
- لینک مشروح مصاحبه:
▶️ yon.ir/QHO6X
دکتر مسلم بهادری، استاد ممتاز پاتولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران:
فعالیت علمی من چه در لندن و چه در کاردیف بسیار مورد قبول استادانی که با آنها کار میکردم قرار گرفت و تمام آنها مرا تشویق میکردند به کارم در انگلیس ادامه دهم و حتی برای من گرانتی در نظر گرفتند
پروفسور سابینا اسمیت از استادان پاتولوژی لندن خیلی اصرار داشت در بخش او کار کنم زیرا نیاز به یک پاتولوژیست ریه داشت...
- حتی خود پروفسور گاف و دکتر پین علاقمند بودند در کاردیف بمانم. دکتر هاریسون هم مرا به اقامت در انگلیس تشویق میکرد
- ولی نیاز دانشگاه تهران و نامههای محبتآمیز دکتر آرمین و همکاران بخش و فشار خواهر و سایر افراد خانوادهام و بخصوص اصرار همفکرانم در ایران مرا مجبور میکرد به ایران برگردم
- در اواخر اقامتم در لندن دوست همرزم و شاگردم آقای دکتر عبدالصمد تقیزاده که با کمک دکتر آرمین و من بورس تحصیل در انگلیس گرفته بود، به لندن آمد. قرار بود در رویال کالج کار کند...
- او درباره پیشرفت آزمایشگاه آسیبشناسی تهران به زعامت دکتر آرمین صحبت کرد... و من بیشتر مصمم شدم که علیرغم امکان کار بیشتر و بهتر در انگلیس برای خدمت به ایران برگردم
- منبع: اتوبیوگرافی دکتر مسلم بهادری، افسانه هستی، رهآورد یک قرن زندگی، صفحه ۹۵


سایت دانشکده پزشکی تهران در بخش «بازخوانی تاریخ پزشکی ایران» هرازگاه به بازخوانی خاطراتی میپردازد که از لابلای سطور کتابهای تاریخی و مصاحبههای اساتید پزشکی ایران به دست آمده است.
«شوق بازگشت و خدمت به ایران» در کلام اساتیدی که برای تخصص و تحصیلات تکمیلی به سفر فرنگ رفته بودند، یکی از وجوه اشتراک سخنان اساتید است؛ به عنوان نمونه، در همین زمینه به بازخوانی دو خاطره از دکتر فریدون علا (بنیانگذار سازمان انتقال خون ایران) و دکتر مسلم بهادری (استاد ممتاز دانشگاه علوم پزشکی ایران) پرداختهایم:
دکتر فریدون علا، بنیانگذار سازمان انتقال خون ایران:
- «در موج اولی که دانشجویان ایرانی به فرنگ فرستاده شدند، یعنی در زمانی که پدر من وزیرمختار ایران در پاریس بود، ۱۱۰ نفر از دانشجویان ایرانی به پاریس آمدند و با وجودی که بساط خوشی برای آنها فراهم بود، همهٔ آنها درس خود را به اتمام رساندند و با عشق و علاقه به ایران بازگشتند تا این کشور را کمی به جلو ببرند. من دو سه سال پیش یک مصاحبه داشتم و بعد از این مصاحبه، خانم نسبتاً جوان مصاحبهگر به من گفت چرا به ایران بازگشتید؟ من کمی از این سؤال متعجب شدم چراکه در آن زمان همهٔ ما بیصبرانه منتظر بازگشت به ایران بودیم بلکه بتوانیم کاری برای کشورمان انجام بدهیم...»
- لینک مشروح مصاحبه:
▶️ yon.ir/QHO6X
دکتر مسلم بهادری، استاد ممتاز پاتولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران:
فعالیت علمی من چه در لندن و چه در کاردیف بسیار مورد قبول استادانی که با آنها کار میکردم قرار گرفت و تمام آنها مرا تشویق میکردند به کارم در انگلیس ادامه دهم و حتی برای من گرانتی در نظر گرفتند
پروفسور سابینا اسمیت از استادان پاتولوژی لندن خیلی اصرار داشت در بخش او کار کنم زیرا نیاز به یک پاتولوژیست ریه داشت...
- حتی خود پروفسور گاف و دکتر پین علاقمند بودند در کاردیف بمانم. دکتر هاریسون هم مرا به اقامت در انگلیس تشویق میکرد
- ولی نیاز دانشگاه تهران و نامههای محبتآمیز دکتر آرمین و همکاران بخش و فشار خواهر و سایر افراد خانوادهام و بخصوص اصرار همفکرانم در ایران مرا مجبور میکرد به ایران برگردم
- در اواخر اقامتم در لندن دوست همرزم و شاگردم آقای دکتر عبدالصمد تقیزاده که با کمک دکتر آرمین و من بورس تحصیل در انگلیس گرفته بود، به لندن آمد. قرار بود در رویال کالج کار کند...
- او درباره پیشرفت آزمایشگاه آسیبشناسی تهران به زعامت دکتر آرمین صحبت کرد... و من بیشتر مصمم شدم که علیرغم امکان کار بیشتر و بهتر در انگلیس برای خدمت به ایران برگردم
- منبع: اتوبیوگرافی دکتر مسلم بهادری، افسانه هستی، رهآورد یک قرن زندگی، صفحه ۹۵