حذف

حذف

فرا رسيدن عيد سعيد فطر، عيد رهايي از اسارت نفس مبارك باد.
کوله بارت را بر زمين بگذار! زمان اجابت فرا رسيده است، دست هاي دعاي تو از رحمت ميزبان با صفايت در اين ماه پر شده است، از راه آمده اي. يک ماه تمام، همسايه ديوار به ديوار خدا بودي. يک ماه تمام، سر بر شانه هاي ملکوت، گريستي بندگي ات را. يک ماه تمام، مهمان خدا بودي و خدا ميزبان تو. يک ماه تمام، به دنبال خودت گشتي تا او را بيابي. تا لايق شوي؛ لايق تحيت خدا؛ «سَلامٌ قَوْلاّ مِنْ رَبِّ الرَّحيِمِ».
امروز، روز توست. زير سايبان رحمت خدا بايست. خنکاي مهرباني و رحمت را نفس بکش! نام تو را بر پيشاني آسمان حک کرده اند. فرشتگان، رستگاري ات را شادباش مي گويند؛ رحمت از اين لبريزتر؟! امروز عيد توست و عيد هم سفرانت؛ عيد مسافران بهشت که از جاده رمضان، به سرمنزل «عيد فطر» رسيده اند.
به نماز مي ايستم و پنج تکبير مي زنم بر دنيا و هر آنچه مرا از نوازش نسيم رحمتت دور مي سازد. مي خواهم حسن ختام ميهماني ات، ابتداي آشنايي تازه ام با تو باشد. اکنون به مدد عبورم از باغ صيام، عطر گل هاي تازه عبوديّت را آن چنان در سر دارم که بيدارتر از هميشه، مي بينمت.
چه شيرين است طعم ميوه هاي آسماني تو، آن هنگام که دست بر قنوت نماز عيد بر مي داريم و تو را زمزمه مي کنيم: «اَنْ تُدْخِلَني في کُلِّ خَير...» خدايا، تو ماه رمضان را از گزيدهترين وظايف و ويژهترين واجبات خود قرار دادي؛ ماهي كه آن را در ميان ماههاي ديگر ممتاز ساختهاي، و از ميان همهي زمانها و روزگارها آن را برگزيدهاي، و بر همهي اوقات سال برترياش دادهاي؛ زيرا قرآن و نور را در آن فرو فرستادهاي، و ايمان بندگانت را به كمال رساندهاي، و روزه را در آن واجب نمودهاي، و مردم را به شب زندهداري در اين ماه راغب فرمودهاي، و شب قدر را، كه از هزار ماه بهتر است، بزرگ و گرامي داشتهاي.
اينك او را بدرود ميگوييم؛ همچون بدرود گفتن كسي كه فراقش بر ما دشوار است و رفتنش ما را دچار اندوه و وحشت ميكند و عهدي نگهداشتني و حرمتي رعايت كردني و حقّي گزاردني از وي را بر ما لازم ميگردانَد. پس ميگوييم: سلام بر تو اي بزرگترين ماه خدا، و اي عيد دوستان خدا.
سلام بر تو اي همدمي كه چون آمدي، بر دل ما آرامش آوردي و شادمان كردي، و چون سپري شدي، ما را در وحشتِ تنهايي گذاشتي و درد فراق افزودي. سلام بر تو، كه چه بسيار گناهان ما را نابود كردي، و چه بسا عيبهاي گوناگون را پرده پوشيدي. سلام بر تو، كه بر گناهكاران چه طولاني بودي، و چه پُر شكوه بودي در دلهاي مؤمنان. سلام بر تو كه پيش از آمدنت در آرزوي تو بوديم، و پيش از رفتنت، به اندوه جدايي دچار شديم. سلام بر تو كه چه بسيار بديها به يُمن تو از ما بگرديد، و چه بسيار خوبيها به سوي ما روان گرديد. سلام بر تو كه ديروز چون با ما بودي، به سختي دلبستهات بوديم، و فردا كه از ميان ما خواهي رفت، از جان و دل آرزومند آمدنت هستيم.
خدايا، ما مدتي را در اين ماه به سر برديم؛ ماهي كه ما را بدان شرافت بخشيدي، و به احسان خويش ما را شايستهي آن گردانيدي؛ در حالي كه مردم بدكردارِ تيره بخت، قدر آن را نشناختند و به سبب شور بختيِ خويش از فضل آن محروم شدند. فرازي از دعاي 45 صحيفه سجاديه در وداع با ماه مبارك رمضان.
کوله بارت را بر زمين بگذار! زمان اجابت فرا رسيده است، دست هاي دعاي تو از رحمت ميزبان با صفايت در اين ماه پر شده است، از راه آمده اي. يک ماه تمام، همسايه ديوار به ديوار خدا بودي. يک ماه تمام، سر بر شانه هاي ملکوت، گريستي بندگي ات را. يک ماه تمام، مهمان خدا بودي و خدا ميزبان تو. يک ماه تمام، به دنبال خودت گشتي تا او را بيابي. تا لايق شوي؛ لايق تحيت خدا؛ «سَلامٌ قَوْلاّ مِنْ رَبِّ الرَّحيِمِ».
امروز، روز توست. زير سايبان رحمت خدا بايست. خنکاي مهرباني و رحمت را نفس بکش! نام تو را بر پيشاني آسمان حک کرده اند. فرشتگان، رستگاري ات را شادباش مي گويند؛ رحمت از اين لبريزتر؟! امروز عيد توست و عيد هم سفرانت؛ عيد مسافران بهشت که از جاده رمضان، به سرمنزل «عيد فطر» رسيده اند.
به نماز مي ايستم و پنج تکبير مي زنم بر دنيا و هر آنچه مرا از نوازش نسيم رحمتت دور مي سازد. مي خواهم حسن ختام ميهماني ات، ابتداي آشنايي تازه ام با تو باشد. اکنون به مدد عبورم از باغ صيام، عطر گل هاي تازه عبوديّت را آن چنان در سر دارم که بيدارتر از هميشه، مي بينمت.
چه شيرين است طعم ميوه هاي آسماني تو، آن هنگام که دست بر قنوت نماز عيد بر مي داريم و تو را زمزمه مي کنيم: «اَنْ تُدْخِلَني في کُلِّ خَير...» خدايا، تو ماه رمضان را از گزيدهترين وظايف و ويژهترين واجبات خود قرار دادي؛ ماهي كه آن را در ميان ماههاي ديگر ممتاز ساختهاي، و از ميان همهي زمانها و روزگارها آن را برگزيدهاي، و بر همهي اوقات سال برترياش دادهاي؛ زيرا قرآن و نور را در آن فرو فرستادهاي، و ايمان بندگانت را به كمال رساندهاي، و روزه را در آن واجب نمودهاي، و مردم را به شب زندهداري در اين ماه راغب فرمودهاي، و شب قدر را، كه از هزار ماه بهتر است، بزرگ و گرامي داشتهاي.
اينك او را بدرود ميگوييم؛ همچون بدرود گفتن كسي كه فراقش بر ما دشوار است و رفتنش ما را دچار اندوه و وحشت ميكند و عهدي نگهداشتني و حرمتي رعايت كردني و حقّي گزاردني از وي را بر ما لازم ميگردانَد. پس ميگوييم: سلام بر تو اي بزرگترين ماه خدا، و اي عيد دوستان خدا.
سلام بر تو اي همدمي كه چون آمدي، بر دل ما آرامش آوردي و شادمان كردي، و چون سپري شدي، ما را در وحشتِ تنهايي گذاشتي و درد فراق افزودي. سلام بر تو، كه چه بسيار گناهان ما را نابود كردي، و چه بسا عيبهاي گوناگون را پرده پوشيدي. سلام بر تو، كه بر گناهكاران چه طولاني بودي، و چه پُر شكوه بودي در دلهاي مؤمنان. سلام بر تو كه پيش از آمدنت در آرزوي تو بوديم، و پيش از رفتنت، به اندوه جدايي دچار شديم. سلام بر تو كه چه بسيار بديها به يُمن تو از ما بگرديد، و چه بسيار خوبيها به سوي ما روان گرديد. سلام بر تو كه ديروز چون با ما بودي، به سختي دلبستهات بوديم، و فردا كه از ميان ما خواهي رفت، از جان و دل آرزومند آمدنت هستيم.
خدايا، ما مدتي را در اين ماه به سر برديم؛ ماهي كه ما را بدان شرافت بخشيدي، و به احسان خويش ما را شايستهي آن گردانيدي؛ در حالي كه مردم بدكردارِ تيره بخت، قدر آن را نشناختند و به سبب شور بختيِ خويش از فضل آن محروم شدند. فرازي از دعاي 45 صحيفه سجاديه در وداع با ماه مبارك رمضان.